الیساجونمالیساجونم، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
هلیا عسلمهلیا عسلم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

فرشته ها

هدیه پروردگار

 وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید                  وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید

وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید              وقتی عطش طعم تورا با اشک هایم می چشید

من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی              چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

 

پایان سال 99

فکر می کنم دقیقا یک سال میشه که هیچ پستی توی این وبلاگ نگذاشته ام . یک سالی که فکر نمی کنم هیچ کدام از هم سن و سال های ما این سال پایانی قرن را فراموش کنند از بس اتفاقات بد و خاطرات بدی  ازش داریم کلاس های بچه ها شد آن لاین و برای دخترهای من که تازه وارد به مدرسه بودند همراه با افت شدید تحصیلی همراه شد.  الیسای قشنگم با شروع تعطیلی های ابتدای همه گیری کووید  ویولن و آموزش موسیقی را بعد ا زحدود 3 سال گذاشت کنار   و نفس راحتی از روز های بدون تمرین ویلون  کشیده و اصلا به درس خواندن مثل سابق علاقه ای نداره . هلیای عسلم  اگر چه تو ریاضی موفق هست اما دیکته ی  بدون غلط هرگز نداره . این سال منحوس...
4 اسفند 1399

جشن قرآن مدرسه هلیا عسل

دقیقا نمی دونم  جشن قرآن چی بوده و یا هدفش چی بوده . اما ظاهرا به معنی این هست که بچه ها با کتاب قرآن آشنا بشوند و شروع درس قران اشون با یک خاطره خوش و زیبا باشه. کتاب قران  را روبان تزیین کردیم.  من روبان سبز ماشی برای تزیین کتاب هلیا گرفتم  توی جشن بهشون هدیه  داده بودند و کیکی با تصویر کتاب قرآن . به هلیا که خیلی خوش گذشته بوده به ویژه با چادر نمازی که از الیسا خانم امانت گرفته بود  و سرش کرده  درست مثل یک فرشته شده بود. خودش هم با یک جفت موگیر چادرش را روی سرش فیکس کرده  هلیای عسلم از مدرسه رفتن توی این 3 هفته خیلی راضی هست. به مشق نوشتن علاقه داره و دست خط خوب و قابل قبولی داره .  ...
21 مهر 1398

بوی ماه مدرسه

امسال هلیای عسلم به کلاس اول رفت. همون مدرسه ای  که الیسا ی عزیزم می ره ثبت نام اش کردیم. و امسال سختی هایی که واسه ثبت نام الیسا متحمل شدم را نداشتم و راه و چاه کار دستم اومده بود. هر دو از اینکه در مدرسه  پیش هم هستند خیلی خوشحال هستند . با لباس فرم ها و کیف شبیه هم هر کس می بینتشون می پرسه دوقلو هستند اگر چه الیسا حداقل 15 سانتی متر بلند تره  اما در نگاه اول انگاری شبیه هم هستند. خیلی خوشحالم که یک کمکی بزرگ شدند. و بعضی از کارهاشون را مستقل انجام می دهند و یا حداقل میشه چند ساعتی اون ها را درخانه تنها گذاشت تا به کارهای خودم رسیدگی کنم  . عشق های قشنگم خیلی دوستشون دارم     ...
6 مهر 1398

علایق فرشته های من

فرشته ها ی من به هنر و کتاب خواندن و رقص علاقه زیادی دارند. در راستای این علاقه مندی ها  سعی کردیم که امکاناتی را براشون فراهم کنیم الیسای عزیزم که به کلاس موسیقی می ره  و هلیا به کلاس نقاشی  و نزدیک به 116 جلد هم کتاب دارند و از تقریبا 3 سالگی تا حالا هیچ شبی را بدون خواندن کتاب و یا قصه هایی از مجله های رشد نوآموز نخوابیده اند. علاقه اشون به کتاب خوانی به حدی هست که اگر قرار باشه مهمانی برویم و می دانند بعد از آمدن از مهمانی خسته هستند یا خواب رفتند قبل از رفتن ، کتاب را می خوانند و بعد می رویم . و گاهی یک ساعاتی در خانه ما همه دارند کتاب می خوانند . هلیا جانم هم که هنوز توانایی خواندن نداره از بس کتاب ها تکرار شدند کاملا...
7 بهمن 1397

هم شاگردی سلام

 اول مهر از راه رسید و فرشته های من رو به سوی تعلیم و تربیت نهادند. الیسای عزیزم که به کلاس دوم رفت و همون روز دوم مهر ماه یادداشتی از معلمش در دفتر کمکی اش بود که نوشته بود " افرین بر شما ریاضی دان کوچک " به حدی دلم از این نوشته غنج رفت که حد و حساب نداشت. چنان با بوسه چلوندمش که بازم حد و حساب نداشت. هلیای عسلم هم که امسال به آمادگی رفت و از اونجا که لباس فرم اشون را خیلی دوست داره و هر کس می بینه از زیبایی لباس فرم تعربف می کنه کلی ذوق زده است و اماده کامل برای فراگیری دروس با این دامن زیبا را دارد . کلاس I MATH هم ثبت نام کرده و مشتاق یادگیری ریاضی است. عزیزای دلم امیدوارم همیشه شاد و با طراوت بمونید. &n...
3 مهر 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته ها می باشد