بهت افتخار میکنم پرنسس کوچولو

سلام دخملی جونم

امشب می خواهم کمی واست بنویسم قرار بود امشب بیدار بمونم و درس بخونم  آخه فردا امتحان دارم اما دیدم درس ها را بلد هستم  اومدم سراغ نت  اما اینقدر سرعتش پایینه ( آخه اخر هفته ها سرعت اینترنت توی کشور ما مورچه ایه )     که نمی شه هیچی را توش سرچ کرد   بنابرابن اومدم سراغ وب شما

 نقل و نبات مادری اول بهت مژده بدم که چند روز پیش مربیهای مهد  بهم گفتند که بهت تبریک میگویم از دخملی که داری ، گفتند که الیسا خیلی عاقله، و با معرفت، با همه مربی های مهد سلام میکنه ، توی کلاس هر کاری که مربی هات ازت بخواهند انجام میدهی و اینکه سر غذا خوردن و خوابیدن با شما هیچ مشکلی ندارند  حالا من نمی دونم از شما که 21 ماه داری اونها چه کارهایی درخواست میکنن  خودت هم که نمیتونی واسم توضیح بدهی بهت خیلی افتخار کردم پرنسس کوچولوی من                                  در کلا این خصوصیت خوبی که داری  اجتماعی هستی و با همه می تونی ارتباط برقرار کنی  و من از این بابت هیچ مشکلی باهات ندارم                                                                                 

فسقل مادری  مدتی که رفتارهایی داری که نشان می ده که خیلی بچه باهوشی هستی   تقریبا جای هر چیزی را در خانه بلد هستی  مثلا وقتی شیر یا میوه می خواهی می روی در یخچال و به در یخچال اشاره میکنی می گویی  شیر  یا  مو ( موز) ما ( ماست ) اما اگر شکلات بخواهی صاف می روی جلوی بوفه ای که توش ظرف شکلات هست  و به اون اشاره می کنی و میگی "شوکاکا "  هروقت می خواهیم ببریمت بیرون سریع می روی و یه لباس و یه جوراب برمی داری و آماده کنار در می ایستی  و می گویی ده ده   هر وقت از بیرون می یایم و از جلوی پارک سر کوچه رد می شویم سریع می گویی "تاب تاب " 

هر وقت بهت می گم الیسا هام ( ناهار یا شام ) میخوری  سریع سفره خودتو بر میداری و می ری جلوی تلویزیون می شینی تا من غذات را بیاورم 

با اینکه نمی تونی خوب حرف بزنی اما همه درخواست ها و منظورت را بهمون می رسونی  چند شب پیش یکی از عکس هات که چند هفته پیش توی باغ با پرهام و پارسا گرفته بودی را دیدی  به عکس اشاره می کردی و میگفتی  پاتا ( پارسا ) م نام ( پرهام)  آب آبا   برامون خیلی جالب بود که با دیدن اون عکس یاد خاطراتت افتادی بودی چون اون روز توی باغ با پرهام و پارسا خیلی آب بازی کردی  و همش توی آب بودید

از همون وقتهایی که خیلی کوچول موچولو بودی خیلی به موسیقی علاقه داشتی  و با هر آهنگی خودتو تکون می دادی الان اما واسه خودت یه  هنرمند کامل شدی و چند نوع رقص بلد شدی 

توی ماشین فقط با این شرط می شینی عقب و کمربندت را هم می بندی که واست موسیقی پخش کنیم تازه همش از ما هم می خواهی که با دست زدن همراهیت کنیم

جیگر جیگر مامان  الهی قربونت برم که خیلی خیلی ماهی ازت هر چی بگم کم گفتم  پرنسس من   اینم یه عکس خوشمل از   خاطرات اون روز باغ