دخترم تو می آیی.............
مژده ای دل كه مسیحا نفسی می آید
كه ز انفاس خوشش بوی كسی می آید
از غم هجر نكن ناله و فریاد كه من
زده ام فالی و فریادرسی می آید
از ظهور بركاتش نه من خرم و بس
عیسی اینجا به امید نفسی می آید
همه اعیان جهان چشم به راهش دارند
هر عزیزی ز پی ملتمسی می آید
دختر عزیز و کوچولو ی من فردا ١٢ تیر ١٣٩٢ روزی است که ما چشم انتظار دیدنت هستیم . عزیزکم در هفته ٣٩ بارداریم قرار است که به این دنیایی خاکی وارد شوی امیدوارم اون تو ، توی دل مامان سفر خوشی را گذرانده باشی و آماده باشی تا این دنیا و خوبی و بدی هایش را تجربه کنی
ما هم همه چیز را برای ورودت آماده کردیم و یه آماده باش کامل در خانواده راه افتاده خیلی ها مثل مامان زهره ( عمه مامانی ) ، خاله فروغ ، و خاله منیژه ( خاله مامانی )اعلام آمادگی کردند که زمان تولدت از الیسا مراقبت کنند که ما تصمیم گرفتیم الیسا خانومی فعلا روز اول تولدت خانه مامان زهره باشه . مامان شهناز از امروز عصر می آید خانه ما تا در بیمارستان پیش من و تو باشه . بابایی هم چند روز را مرخصی گرفته تا به عنوان نیروی پشتیبان کمک کنه . عمه هات و زن عمو راضیه مرتب تماس میگیرند و از اینکه نمی توانند به خاطر دوری راه پیش ما باشند اظهار ناراحتی میکنن.
من و بابایی کل هفته گذشته را به خانه تکانی گذراندیم تا تو گل همیشه بهار مادر که آمدی خانه ، تمیز و مرتب باشه . لباس ها و وسایلت هم آماده و مرتب کنار گذاشته ام . الیسا خانومی تقریبا می دونه که قراره نی نی یا به قول خودش " درسا خانومی " از بیمارستان بیاد خونه . الیسای من قول داده که مواظب نی نی باشه و هر وقت گریه کرد به مامان خبر بده همچنین می دونه که فقط نی نی های کوچولو مه مه میخورند و دختر های بزرگ باید پلو یه به قول خودش " پولویی و قوشت " بخورند . بهم گفته " مامان به درسا خانوم بگو واسه من اتوبوس نارنجی بخره " عزیزکم نمی دونم چرا میان این همه هدیه اتوبوس را انتخاب کرده اما ما از طرف شما واسه الیسا یه عروسک بزرگ و خوشکل خریدیم .
بعد از به دنیا اومدن فرشته ام قراره اسم وبلاگ هم عوض بشه اما آدرسش به احترام آبجی بزرگه همون به اسم الیسا می مونه .
عزیزکم بی صبرانه منتظر دیدارت هستم این شب های اخر خیلی مامانی را اذیت می کنی و تا صبح نمی گذاری مامان بخوابه از بس تکون می خوری . فندوق کوچکم من می دانم که دیگر باید با خواب واستراحت خداحافظی کنم و لازم نیست شما کوچولوی شیطون من را به تمرین وارداری .
دخترک ناز و عزیزم هنوز که پیش خدایی از خداوند بخواه که به مامانی و بابایی توان بده تا از شما دو تا فرشته مراقبت کنیم. عزیزک معصوم من از خداوند بخواه که همیشه شما دو تا فرشته را د ر پناه خودش بگیره و از اون دور دور ها مراقب شما ها باشه .
خیلی دوستتون دارم الیسا و هلیای زیبای مادر