الیساجونمالیساجونم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره
هلیا عسلمهلیا عسلم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

فرشته ها

هلیا عسل یک ماهه شد

1392/5/12 22:37
744 بازدید
اشتراک گذاری

هلیا عسلم یک ماهه شد. باید اعتراف کنم که این یک ماه واسم خیلی زود گذشت . وقتی الیسا خانومی به دنیا اومده بود  زمان خیلی دیر میگذشت  واقعا سخت گذشت تا الیسا 1 ماهه شد اما الان خیلی زود گذشت و هلیا به 31 روزگی رسید شاید  تجربه  مادر شدن دوباره این زمان را  خیلی زود سپری نموده و شاید هم خوش قلقی هلیا باعث شد .  عسلکم به غیر از شب ها که اغلب 2 تا 3 ساعت  بیدار هست و مادر را خیلی عذاب می دهد د ر  طول روز خیلی ارومه و این آروم بودن  جدای از کمکی که به من کرده واسه الیسا بهتر بوده چرا که این آروم بودن باعث شده  الیسا هم به رفتارهای ما با هلیا حساس نباشه  و خواهرش را یه رغیب فرض نکنه و به این خاطر ، خدا را شکر الیسا  با هلیا رفتارهای خوبی داره و خیلی هم تمایل داره که واسه هلیا کاری انجام بده  مثلا گهواره را تکان بده یا واسه هلیا شلوار بیاوره و یا پمپرزش را واسش بیاره و....

  توی این مدت که هلیا عسلی به دنیا اومده  من و الیسا هم بازیهای جدید ی را با هم تجربه کردیم  " خاله بازی " مهمترین دست آورد  رابطه جدی تر من و الیسا بوده  . البته نوع خاله بازی  الیسا  هم منحصر به فرده و این جوری  هست که یه سکانس بارها و بارها تکرا ر می شود  . مثلا یک بار قرار بود من و الیسا چادر بپوشیم و برویم  بستنی بخریم . بوفه تخت الیسا هم بستنی فروشی بود و این سکانس خریدن بستنی و پرداخت پول آن تقریبا 20 بار تکرار شد   یک روز هم من و الیسا با عروسک هامون و در واقع با بچه هامون قرار بوده برویم دکتر  و واکسن بچه  ها را بزنیم  و این سکانس  رفتن به درمانگاه و  ورود به اتاق دکتر 10 با ر تکرار شد و............... 

از بطن این خاله بازی ها یه اتفاقی که افتاده این هست که الیسا خیلی دوست داره که نقش ماد ر  را داشته باشه و من نقش بچه . چنان با مهربانی دست روی صورت و موهای من میکشد و می گوید

" دختر خوبم  چشمات را ببند  تا واست لالایی بخونم "  یا می گوید "  دختر گلم می خواهی واست فیوه ( میوه ) بیارم تا بخوری ، بزرگ بشی "  وقتی  صورتم را نوازش میکند می فهمم چقدر نوازش ها ی مادرانه شیرین و لذت بخشه........

 الیسا خانومی گاهی هم به تنهایی بازیهایی را انجام  می دهد که  قبلا فرصت انجامش نبود  چون الان که مهد نمی رود فرصت بیشتری را  دارد تا با خلاقیت خودش بازی بکنه  بازیهای ساده ای که فقط باید  حواست به اون باشه تا خلاقیت و شیرینی را از توش ببینی و صحبت هایی را که الیسا با خودش یا اسباب بازیهاش میکنه  به من نشون می ده که دخترکم توی چه دنیایی سیر می کنه .....

 

خدای خوبم ممنونم به خاطر دیدن این همه  خوبی که تو بهم دادی  و لمس این همه عشق و محبت و شاد ی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آنیل
13 مرداد 92 15:55
عزیزم 1 ماهگیت مبارک چقد خوب که با ایسا جون انقد زیبا بازی میکنی و حوصله داری با بچه 1 مهه ماشالا اسفند دود کن و بوس کن فرشته هاتو






رسیدگی به الیسا فعلا اولویت کار من شده سولماز جون







مامان بابای الیسا
13 مرداد 92 16:45
هورا هلیا جون یک ماهگیت مبارک خاله الیسا جونم واسه خودش خانمی شده مخصوصا موهاش بلند شد و کلی بهش میاد یاسمن جان خسته نباشی عزیزم


ممنونم الهام جون. لطف داری دوست خوبم
شبنم
22 مرداد 92 8:28
سلام دوستان عزیزم این کلوپ تازه راه اندازی شده تا بتونید از عکس های فرزند عزیزتون با هزینه ای کم کلیپ داشته باشید هر سئوالی دارید در این بخش مطرح کنید در اولین فرصت پاسخ داده می شه http://babyclip.persianblog.ir/
مامان نیایش
22 مرداد 92 14:19
سلام . چقدر هلیا جون داره به الیسا بیشتر شبیه می شه . خیلی خوشگله ماشالا . خدا رو شکر که هلیا جون آرومه . نیایش که تا 9 ماهگی گریه می کرد و فرصت نگاه کردن به نازنین طفلی رو هم نداشتم . خدا برات نگهشون داره و همین جوری آروم بمونه .


مرسی زهره جون . اره واقعا اروم بودن هلیا اول از همه به نفع الیسا است
مریم(مامان کیمیا و کیارش)
29 مرداد 92 0:43
هلیای قشنگم 1ماهگیت مبارکت باشد. برایت عمری طولانی سرشار از شادی و سلامتی و موفقیت در پناه خداوند و در کنار خانواده نازنینت ارزو می کنم.شاد باشی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته ها می باشد