الیساجونمالیساجونم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
هلیا عسلمهلیا عسلم، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

فرشته ها

خیلی خوشحالم

1393/5/4 9:10
1,194 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها خیلی خیلی خوشحالم چرا؟؟

اول اینکه از روز اول تولد هلیا  عسل منتظر 1 سالگیش بودم و شدیدا معتقد بودم که وقتی هلیا 1 ساله بشه من خیلی راحت می شوم  و حالا که هلیای من 1 سالگی را تمام کرده واقعا احساس راحتی بیشتری می کنم .  دخترکم این روزها بهتر غذا می خوره و لازم نیست با هزار  برنامه ( آهنگ و رقص و بردن در تراس و آگهی های بازرگانی و... ) بهش یه ذره غذا داد و اینکه الان دیگه به راحتی با اون 8 تا دندن مرواریدی  مثل ما غذاهای سفره را می خوره و لازم به تدارک اون همه فرنی و سوپ و کته ویژه نیست .

دوم اینکه هلیا عسلم به شرایط مهد عادت کرده و خدا را هزار هزار هزار مرتبه  شکر  انگاری فعلا از تب و اسهال  و... خبری نیست و به یمن  رفتار خوب و دوستانه خاله یگانه اش صبح ها تقریبا با راحتی ازم جدا میشه و دیگه مثل سابق با کشیدن مقنعه و مانتو ام ازم جدا نمیشه

سوم خیلی خوشحالم که هلیای من  تنها نیست و الیسا را داره . علی رغم چالش هایی که سر بغل کردن یک عروسک و یا بازی با یک اسباب بازی با هم دارند دیدن  روابط دوستانه و خواهرانه این دو تا فرشته بزرگترین خوشبختی این روزهام هست . وقتی هلیا از خواب که بیدار میشه مستقیم می رود توی اتاق الیسا و دنبالش می گرده ، وقتی خودش را می اندازه روی پاهای الیسا . وقتی دست گردن الیسا می اندازه و الیسا هم با چنان ذوقی می گوید دوستت دارم  خواهر جون ، وقتی دست های هم را می گیرند و توی هال و راهرو و اتاق ها قدم می زنند. وقتی با اسباب بازیهاشون توی تراس با هم بازی می کنند  و وقتی  با استفاده از یه سینی سفید و صاف که اغلب عروسک هاشون را می گذارند رویش  و به قول الیسا   آمبولانس بازی می کنند . وقتی الیسا اظهار نظر می کنه برای پوشیدن نوع لباس های هلیا  و وقتی سخاوتمندانه تل و گیر مو و.. با با هلیا تقسیم می کنه . وقتی الیسا با دست های کوچکش تکه ای میوه به دهان هلیا می گذارد . وقتی الیسا می گوید مامان بعد که هلیا را شیر دادی من را هم بغل کن و یا مامان وقتی هلیا توی بغلت هست من نمی ایم بشینم  روی پاهات بعد که خواهر جون بلند شد من بشینم روی پاهات و............

زیباترین و بهترین لحظه های زندگیم  رغم می خورد . خدایا متشکرم که الیسا و هلیا ی من همدیگر را دارند و از بودن در کنار هم خوشحالند و مسرور. خدای بزرگ کاری کن که این دو تا فرشته همیشه به هم دلگرم باشند

پسندها (3)

نظرات (8)

مامانی غزل جون
5 مرداد 93 19:32
ای جانم این دو خواهر چه با هم خوبن خدا رو شکر خدا رو شکر هلیا جون به وضعیت جدیدش عادت کرده
یاسمن( مامی فرشته ها )
پاسخ
ممنونم دوست عزیز. غزلکم را ببوس
مامان زهره
11 مرداد 93 9:10
سلام راست می گی یاسمن جون دیدن دوتا خواهر همدل به مامانا هم انرژی و اعتماد می ده . از اینکه در آینده دوتا خواهر چقدر می تونن همدل و هم زبون هم باشن خیلی لذت بخشه . خدا دوتا فرشته ات رو برات نگه داره .
یاسمن( مامی فرشته ها )
پاسخ
سلام زهره جون . می دونم که خدا را شکر شما هم لذت این روزها را حسابی چشیدی . نوش جونت شیرینی دیدن رابطه خوب دختر هات
مامانی غزل جون
21 مرداد 93 15:05
مامانی خیلی سرت شلوغه انگار دیر به دیر آپ میکنی عزیزم
یاسمن( مامی فرشته ها )
پاسخ
مامانی غزل جون . واقعا سرم شلوغه . و متاسفانه نمی تونم واسه وبشون زیاد وقت بگذارم اما گاهی اخر وقت های اداری می ایم و وب دوستانم را سر می زنم
مامی دوقلوها
21 مرداد 93 20:29
وای خدا این فرشته ها چه بزرگ شدن! خدا حفظشون کنه همیشه!
یاسمن( مامی فرشته ها )
پاسخ
دوست عزیز . حال و احوالت چه طوره. خوشحالم که اومدی پیشمون. فرشته های نازت را ببوس
مامان آیلار و نی نی آیدا
27 مرداد 93 10:27
سلام یاسمن جون یک سالگی هلیا جون رو تبریک میگم .و ازت ممنونم که به وب ما هم سر میزنی و البته شرمنده که من تا حالا برات کامنت نذاشتم باید ببخشی چون من فقط از اداره به نت دسترسی دارم و معمولا نت اینجا مشکل داره وگه نه من تا حالا چندین بار کامنت نوشتم ولی ارسال نشده .بازم مرسی از هم دلیت ایسا و هلیای عزیزم رو هم ببوس
یاسمن( مامی فرشته ها )
پاسخ
دوست عزیز هیچ اشکالی نداره که واسمون کامنت نگذاری عزیزم . مهم دوستی ما است . من و شما الان شرایط ویژه و یکسانی داریم . مامان دو تا فرشته کوچولو هستیم برات بهترین روزها را د رکنار آیدای گلم و آیلار عزیزم آرزو می کنم در ضمن اسم دخملی هم خیلی خوشمله انشا الله سالم و نام دار باشه
مامان آیلار و آیدا
28 مرداد 93 9:24
مرسی گلم خیلی لطف داری
بانو(مامان آویسا)
31 شهریور 93 10:04
خدا حفظشون کنه فرشته هاتو ببوس روی ماهشونو
یاسمن( مامی فرشته ها )
پاسخ
ممنون و شما هم اویسای عزیزم را ببوسید . در ضمن اشپزی هات هم نمونه است
مامان سولماز
28 آبان 93 13:03
خدارو شکر خانومی ایشالا همیشه به خوبی وخوشی کنار هم باشین. حسودیم شد منم یه نی نی دیگه میخوام
یاسمن( مامی فرشته ها )
پاسخ
خواهر سر بی درد خودتو درد نیار
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته ها می باشد