تولدت مبارک
شاه بانوی غزل تولدت مبارک
یکسال و نه ماه قبل وقتی برای بدنیا آوردنت اقدام کردیم خیلی از مسئولیت مادر شدن مطمئن نبودم اما به محض اینکه جواب آزمایش خون ، آمدنت را نوید داد سر از پا نمی شناختم تا تو را در آغوش بگیرم. لحظه لحظه انتظار دیدنت پر از شادی و سرخوشی بود. لحظه های انتظار برایم با ارزش ترین لحظات هستیم بود. زمانی که پزشک زنان نوید دختر بودنت را برایم داد بیشتر از هر زمان دیگری شاد و مسرور بودم. مسرور به داشتن دختری که قرار است مونس مادر باشد بیش از پیش مرا مست و سرحال اورده بود. سال قبل در تاریخ 4/8/89ساعت 9 صبح وقتی که تو به دنیا آمدی و تو را در آغوشم گذاشتند بهترین لحظات زندگیم رقم خورد. هرگز لحظه ای را که به صورت زیبایت نگاه کردم و قلبم به تلاطم افتاد فراموش نخواهم کرد. لذت مادر شدن به همراه آرامش ناشی از سلامتی تو مرا از هر چه خستگی رها کرد.
دختر زیبایم از تو متشکرم که با به دنیا آمدنت تحولی در روح و روان و زندگی زناشویی و خانوادگیم به وجود آوردی.
از تو متشکرم که با بدنیا آمدنت احساس کامل شدن را در وجودم شکوفا کردی.
دختر خوبم امیدوارم که بتوانم مامان خوبی برایت باشم و سالهای اینده در کنار هم برایمان پر از خوشبختی باشد. امیدوارم که بتوانم تمام تلاشم را برای خوشبختی تو به کار ببرم و تو دختری شایسته و سربلند باشی همچنان که تا الان بوده ای.
الیسای عزیزم با تمام وجودم دوستت دارم و عاشقت هستم تا همیشه امیدوارم تا سالها خندهای جاویدانت زندگیم را روح و نوا ببخشد و تا همیشه مثل امروز سرمست داشتنت و در آغوش کشیدنت باشم.