نوروز و تعطیلات
دخملی ناز و قشنگم نوروز با همه زیبایی و شور و نشاطی که به همراه داشت اومد و رفت و دوباره همه چیز به روال قبل برگشته دوباره کار و تلاش و جدایی و دوری و.....
تعطیلات نوروز همانطور که قبلا هم واست نوشتم خیلی خیلی خوب بود ، سیزده بدر هم که به خاطر خستگی مسافرت نرفتیم فقط موقع ناهار یه کوچولو رفتیم پارک اما آفتاب ملایم اون روز خیلی حال داد بخصوص بعد از 3 روز بارندگی مداوم و ندیدن خورشید خانوم
در سال جدید همانطور که بهت قول دادم هیچ کار اداره رو خانه نخواهم آورد و تنها تنها وقتم واسه تو و یک کم هم بابایی خواهد بود
امسال اگر چه تا چند روز دیگه امتحان دکترا دارم اما درس خواندن واسه دکترا رو گذاشتم کنار تا تو یک کم بزرگ تر بشی و بتونم با فراغ بال واسه دکترا آماده بشوم.
البته یک کوچولو هم به بچه دوم فکر میکنم می دونم که شرایطش را ندارم اما به خاطر اینکه تو تنها نباشی و وقتی بزرگ شدی واسه خودت یک دوست و همراه داشته باشی می خواهم واست یک خواهر یا برادر بیاورم که البته امیدوارم خواهر باشه چون دو تا خواهر بیشتر به درد هم می خورند
امسال می خواهم بیشتر تفریح و پارک رفتن حداقل دو روز در هفته را در برنامه اصلی زندگیم قرار بدهم تا تو لحاظات شاد تری را تجربه کنی
امیدوارم که بتونم به این برنامه ها را جامعه عمل بپوشم البته تو هم باید بهم کمک کنی
راستی نفس مامانی توی سال جدید یک لطفی به مادری کردی و ان اینکه بالاخره بعد از 17 ماه شب زنده داری الان چند شبه که تا صبح می خوابی و چقدر از این اتفاق خوشحالم اگرچه من به خاطر عادت به بیدار شدنت تا صبح چند مرتبه بیدار می شوم و وضعیت خوابتون را چک میکنم. خیلی از این بابت خوشحالم ترا به خدا دیگه عادت کن تا صبح بخواب فرشته کوچولوی من