نفس مامان 24 ماهه شدی
نفس مادر امروز آخرین روز از 24 امین ماه زندگیت است ، نمی دانم تا چه حد توانسته ام وظایف مادریم را برایت انجام دهم اگر چه میدانم که حتما قصوراتی داشته ام گاهی سرت داد کشیدم ، گاهی باهات قهر کردم و گاهی حتی بدتر از آن .......... ولی امیدوارم تو با قلب کوچکت مرا بخشیده باشی و با ذهن پاکت مرا درک کرده باشی ، مروارید زندگیم نمیدانم تجربه این 24 ماه برایت چگونه بوده است نمیدانم که از من راضی بوده ای یا نه ؟ اگر چه من همیشه علاقه ات به خودم و اینکه موقع خواب میخواهی کنارت باشم تا خوابت برود و صبح که از خواب بیدار میشوی صدایم میکنی تا به اتاقت بیایم یا اینکه موقع بازی کردن میخواهی که همراهت باشم را حمل بر عشق و علاقه ات به خودم تفسیر می کنم . نمی دانم که آیا توانسته ای با جدایی هر روزه ات از ما و رفتن به مهد کودک کنار بیایی و از بودن در مهد لذت ببری؟ اگر چه من راحت خداحافظی کردن و دست در دست مربی هایت گذاردن را دلیل بر رضایت از بودن در مهد می دانم و اینکه با شوق اسم هم کلاسی هایت را تلفظ می کنی و گاهی حتی در خانه نام آنها را می آوری را دلیلی بر لذت بردن از بودن با آن فرشته های کوچولو می دانم .
نمی دانم که ایا از نیم و یا 1 ساعت وقتی را که هر روز برای پارک رفتن یا قدم زدن در محوطه پائین خانه برایت می گذارم راضی هستی و تو را اغنا می نماید یا نه ؟ اما من اشتیاقت برای د/د/ه رفتن و شوق پریدن و لباس پوشیدنت را حمل بر رضایتت از همین مدت زمان کوتاه صرف شده میدانم
عزیزترینم از فردا وارد 25 امین ماه زندگیت خواهی شد و رفتار ، گفتار و کردار و نیاز مندیهات حتما صورت دیگری خواهد داشت از فردای روز میلادت باید خودمان را آماده کنیم تا برای تمام آن نیازمندیها همراهت باشیم نفس من نمی دانم که این 24 ماهه را چطور تجربه کردی اما امیدوارم که دنیا برایت شاد و شاد بوده و آرزو میکنم که آینده هم برایت شیرین ، دلچسب و دلپذیر باشد و تا دنیا دنیاست وجود نازنینت گرما بخش قلب و روح و زندگیم باشد
به اندازه تمام ذرات وجودم عاشقت هستم فرشته کوچک من