الیساجونمالیساجونم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره
هلیا عسلمهلیا عسلم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

فرشته ها

خداحافظ هوای گرم و مطبوع

1392/7/29 11:42
637 بازدید
اشتراک گذاری

در 1 ماه اخیر هوا خیلی خنک و مطبوع شده بود  نه از گرمای تابستان خبری بود و نه از سرمای پاییز ما هم فرصت را مغتنم شمرده  هم حال و هوامون را عوض کردیم و هم از مناظر دیدنی شیراز تجدید دیداری کردیم  تا توی هوای سرد که نمیشه هلیا را زیاد از خونه بیرون آورد  کمتر دلمون هوای طبیعت را بکنه اگر چه واقعا با الیسای وروجک و هلیا خانوم نازنازی مثل سابق خوش نمیگذره مخصوصا اگر مامانی مثل من همراهمون باشه که به قول بابا سعید به جای لذت بردن از طبیعت به فکر کثیف نشدن دست الیسا. و دستورات امنیتی برای محافظت از الیسا  و عکس انداختن های گاه و بیگاهه باشه  با این حال برای من هم این گردش ها مفید بود دلم پوسیده بود توی خونه  منکه به منوندن توی خونه عادت ندارم واقعا هر وقت از خونه می رویم بیرون خیلی لذت می برم

اول مهر که شد از بس  بشکن و بالا انداختم  و گفتم خدارا شکر که من این ترم نمی روم دانشگاه. و چقدر خوشحالم که اول مهر هست و من دانشگاه نیستم تا با تعطیلی ابتکاری دانشجویانم غافلگیر بشوم و.... بابا سعید من را مجبور کرد که یه شامی بهشون بدهم و خوشحالیم را با اون ها قسمت کنم

هفته بعدش هم به اصرار من به باغ ارم و عفیف آباد  رفتیم و واقعا هوای مطبوع صبح های جمعه حسابی سر کیفمون آورد  من دوست داشتم توی یه برنامه راهپیمایی خانوادگی صبح جمعه هم شرکت کنیم که بابا سعید دیگه زیر بار این یکی نرفت  و خودش به تنهایی رفت

یک هفته تمام هم مشغول تدارک مواد غذایی مثل خشک کردن انواع سبزی ها و گرفتن رب گوجه خونگی  - مربا  و... بودیم که به قول بابا شده بودیم مورچه های کارگر که به فکر تامین آذوقه زمستان هستند

هفته گذشته هم که پسر عمه صابر یک هفته مهمون ما بود  و با صابر هم کلی مراکز خرید  را گشتیم  و کلی هم با بذله گویی وخوش مشربی اش ما راسر حال آورد  و وقتی شیراز را ترک کرد واقعا دلمون واسش تنگ شده بود

تا چند روز دیگه هم سومین تولد الیسا خانومی هست و من دو روزی را سرگرم  دوختن لباس برای دخملی و تدارک مراسم تولدش بودم که البته به خاطر مسافرت بابا جون و خانواده خاله فروغ با یک هفته تاخیر تولدش را جشن خواهیم گرفت

 

جشن روز کودک  در مهد کودک الیسا  

قربون ژست های پرنسسی ات بروم

 

 

باغ ارم

 

 

 

میون گل ها نرو  سخت پیدا کردنت   اخه تو خود گلی چه قشنگ دیدنت

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نیایش و نازنین
29 مهر 92 8:11
سلام وای یاسمن جون خوشحالیت رو احساس کردم وقتی که می گی نباید بری سرکار و می تونی پیش بچه هات باشی . قدر این روزها و این لحظه ها رو بدون .
فعلا من تصمیمی برای گذاشتن پیش کسی ندارم چون جایی که می گفتم خوشم نیومد . مادرم الان پیش نیایشه . تا ببینیم بعد چی می شه .


مرسی زهره جون که اطلاع دادی
واقعا این موضوع نگهداری بچه کلافه ام کرده
یلدا
1 آبان 92 10:40
گلم مرسی به کیان و رومینا سر میزنی
ماشاا... به فرشته هات...
من عاشق عکس الیسابا لبای غنچه شدم
ببوسشون

ممنونم یلدا جون. شما هم گلاتو ببوس
مامان ریحانه جون
2 آبان 92 16:14
علی معنای دریا در کویر است, نفوذش در عدالت بینظیر است, من از هر کاروان این را شنیدم, مسیر عشق قربان تا غدیر است...
عید سعید غدیر مبارک


ممنونم . عید شما هم مبارک باشد. ریحانه جون را ببوسید
مامانی درسا
4 آبان 92 2:02
عزیزم تولدت هزاران بار مبارک خوش باشی و سلامت 120 ساله شی


خیلی خیلی ممنونم عزیزم
مریم خاتون
4 آبان 92 13:56
چه عکسهای خوشگلی...یاسمن جون خدا دسته گلهات را برات حفظ کنه..
ما یه بار 2سال پیش اومدیم شیراز و با یه دنیا عکس و خاطره برگشتیم... خوش به حالت که وسط این همه زیبایی و شکوه هستی...

راستی مرخصی هم نووووووووووووووش جونت


انشاء الله این مرتبه اومدید حتما بیاید خونه ما در خدمت باشیم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته ها می باشد