5 ماهگی هلیا عسلی
بله به این زودی 5 ماه از آمدن فرشته ام گذشت اگر چه خیلی سخت گذشت اما حس می کنم هلیا خیلی زود بزرگ شده و مهارت هایی را الان بلده که خیلی فراتر از یه نوزاد همسن و سالش هست . فکر می کنم که عموما فراگیری نوزاد دوم بدلیل وجود بچه اول و عوامل مربوط به انگیزش که از بچه اول به دوم منتقل میشه خیلی زودتر اتفاق می افته و این می تونه یکی از خاصیت های بچه هایی باشه که اختلاف سن کمی با هم دارند فکر میکنم اینقدر که الیسا دور و بر هلیا چرخید و باهاش حرف زده حالا هلیا طلا خیلی زود تر از نوزاد های هم سنش مهارت های ادراکی و رفتاری را یاد گرفته
هلیا الان کاملا می تونه با سینه خیز رفتن جلو بره و از بس به طرف اسباب بازیهای الیسا رفته و همین که به مقصد رسیده الیسا اون اسباب بازی را از جلوش برداشته کاملا می تونه دنده عقب و چرخش به چپ و راست را به خوبی انجام بده کاری که شاید برای سنش خیلی خیلی زود باشه
دندون های مرواریدیش هم که نمایان شده و کاملا یکی از اون مرواریدها را میشه از توی لثه هاش دید . خنده های مستانه اش هم همه ما و بخصوص الیسا را سر وجد می اوره و الیسا هر کاری میکنه تا هلیا واسش غش غش بخنده و هلیا هم به خوبی از پس این دلربایی بر می اید
خدایا به خاطر سلامت این دو تا فرشته و به خاطر تجربه این روزهای زیبا ازت ممنونم خدایا توی این وب بارها ازم این تشکر را شنیدی و همچنین این دعا را که خدایا به همه کسانی که عاشق تجربه این لذت هستند این زیبایی ها را دریق نکن
خدایا به دوست عزیز من که 11 ساله منتظر یه فرشته است کمک کن اون هم از نوع کمکی که دکتر شریعتی میگوید " خدایا به من کمک کن تا بپذیرم هر آنچه را که نمی توانم تغییر دهم "