یه اتفاق خیلی بد
این هفته ما روزهای خوبی را پشت سر نگذاشتیم. مامان جون یعنی مامان بزرگ فوت شده بود و مرگ اون واسه ما که خیلی مامان جون را دوست داشتیم تاسف بار بود. مامان جون به گردن همه ما نوه ها حق داشت و خیلی مهربون و دوست داشتنی بود. امیدواریم که روحش در بهشت جاویدان ارامش بگیرد.
این اولین مراسم ختمی بود که الیسا در اون شرکت داشت اگر چه الیسا را فقط روز اول به مراسم بردیم اما نازگل من از دیدن چهره های مغموم و ناراحت و دیدن گریه و زاری دیگران خیلی آشفته شده بود و روزهای بعدی مجبور بود دوری از مامان و بابا را تحمل کنه و به مراسم نیاد امیدوارم که دیگه مجبور نباشیم توی این مراسم ها شرکت کنیم.
مامان جون عزیزم مطمئن هستیم که جایگاهت در بهشت برین خواهد بود و تا ابد در قلب ما جاه داری.