الیساجونمالیساجونم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
هلیا عسلمهلیا عسلم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

فرشته ها

مادرانه

1392/7/2 15:52
329 بازدید
اشتراک گذاری

الیسای عزیزم از حدود یک سال قبل که  عمو ایمان عروسکت " اولی " را واست سوغات سفر به مالزی آورد  می دونستم که توجه ویژه ای به این عروسک داری

وقتی که با اومدن اولی عادت همیشگی ات مبنی بر خراب کردن و داغون کردن عروسک ها را کنار گذاشتی و حتی یک تار مو از این عروسک دوست داشتنی ات تا به حال کم نشده

وقتی که همه جا حتی مهمونی و پارک و خرید کردن و از همه مهمتر عروسی عمه هستی هم این عروسک را با خودم آوردی و گفتی "خوب اولی هم می خواهد برقصه "

وقتی  چندین و چند بار عروسکت را با خودت مهد کودک بردی و از سپیده جون خواهش کرده بودی که  اولی هم باید بیاید سر کلاس

وقتی به بهانه تولد هلیا واست یه عروسک بزرگ و خوشکل که خیلی هم به یک نوزاد واقعی شبیه بود را   رد کردی و گفتی فقط اولی را دوست داری و اون عروسک همچنان توی کارتن اش مونده

وقتی هر صبح که من هلیا را از گهواره خارج می کنم  سریع میروی و اولی را می گذاری توی گهواره هلیا و خیلی آرام تکانش می دهی

وقتی ساعت ها اولی را روی پاهات تکون می دادی و براش لالایی می خوندی  همون لالایی هایی که از مامان شنیده بودی

وقتی قطره  ویتامین آ+د  هلیا را  به دهان اولی می گذاشتی

و.............

مطمئن بودم که این عروسک  برات خیلی ویژه و عزیزه  گاهی فکر می کردم به خاطر رنگ زردش هست و گاهی فکر می کردم به خاطر علاقه زیادی که به عمو ایمان داری  هدیه اون را هم خیلی دوست داری

اما... امروز صبح دیدم که رفتی سر کابینت و قوطی ای که توش اسپند هست را با احتیاط باز کردی و چند دانه اسپند را برداشتی و آوردی بالای سر اولی که  طبق معمول توی گهواره هلیا خوابیده بود  لب هات را تکان دادی که یعنی داری   صلوات می فرستی و دعا می کنی اینجا بود که مطمئن شدم   حس مادرانه یک حس غریزی هست و دختر ها  ذاتا  مادر به دنیا می ایند   عشق من اشک توی چشم هام جمع شده بود تا اونجا که توان داشتم بوسیدم و بوئیدمت  عزیز قلبم چقدر حس مادرانه ات به اولی زیبا بود  وقتی پرسیدم الیسا داری چی کار می کنی

الیسا :  دارم واسه اولی اسفند دود می کنم

من : واسه چی

الیسا : خوب تا اولی مریض نشده. گریه نکنه .سالم باشه

من: بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان بابای الیسا
1 مهر 92 1:29
ای جونم عزیز لم قربونت برم مهربونم عاشق اسپند دود کرنت شدم خیلیییییییییییییییییییییییییی جالب بود خوشگلم الهی روزی برای نی نیه خودت اسپند دود کنی عروسک من


ممنون الهام جونم . هیچ حرکتی از الیسا مثل اسپند دود کردنش واسه عروسک اشکمو درد نیاورد
مامان آنیل
1 مهر 92 19:19
ای جاااااااااااان قربونت برم خاله کارت خیلی قشنگ بود


خدا نکنه سولماز جون
مامان نیایش
3 مهر 92 12:53
سلام پس به سلامتی مامان بزرگ هم شدی . راست می گی یاسمن جون که دخترها مادر به دنیا میان نیایش هم دقیقا با عروسکش همین رفتار رو داره و فقط هم همین یه عروسک رو دوست داره .


زهره جون من که کلی عشق م یکنم الیسا با این عروسک سرگرمه هر رفتاری من با هلیا دارم الیسا هم با اولی داره
مامان بابای الیسا
5 مهر 92 14:43
سلام دوست گلم خوبی ؟ فرشته هات خوبن ؟قربونشون برم یاسمن جان ما به احتمال زیاد یه سفر به شیراز داریم و خیلی یکدفعه ای اتفاق افتاد خواستم ببینم جز جاهای معروفش جایی د یگه هم هست برای دیدن و یا خرید و یا گردش اگه زحمتی نیست بهم بگی ممنون میشم دوست جونیییییییییییییییییییی
مامانی غزل جون
9 مهر 92 20:02
شما لینک شدی عزیزم
به جمع دوست های غزل جون خوش اومدین
دخترای نازتو ببوس گلم



ممنون . شما هم متقابلا
سمیه
10 مهر 92 20:45
اسم دخملی منم هلیاست
منم یه عروسی دعوتم که به خاطر هلیا نمی رم
ماشالله ماشاللله به هلیای خوب شما


خدا نگه دار هلیای عزیز شما را
سمیه
13 مهر 92 16:15
آخی عزیز دلم خیلی نازن این دخملیا


نظر لطفته سمیه جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته ها می باشد