دختر کو ندارد نشان از مادر.......
الیسای عزیزم مدتی که به عروسک خودش " اولی" زیادی بها میده و مسئولیت های زیادی را در قبال این عروسک خوشکل بر عهده گرفته قبلا فقط عروسکش را دوست داشت و همه جا باهاش بود اما این روزها مادری سرمشق خوبی واسه الیسا بوده و الیسا علاوه بر اینکه شب ها اولی را پیش خودش می خواباند روزها هم در فکر خدمت رسانی به اولی خانوم است. حتی از بابا خواسته که اولی را با خودشون ببرند حمام و حسابی اولی را شستند و تمیز کردند
اولی خانوم نه تنها اخیرا در همه مهمانی ها و پارک رفتن ها همراه ماست بلکه توی عروسی هستی جون هم شرکت داشته و وقتی با اعتراض ما روبرو شد الیسا خانومی گفته " خوب اولی باید بیاد عروسی می خواهد برقصه "
الیسا خانومی که نمی خواهد در رابطه با مادر بودن و مسئولیت های آن از مامانی عقب بیفتد هر موقع مامان هلیا را شیر می دهد یا توی بغلش هست الیسا هم دقیقا همون کار ها را تکرار می کند بگذریم از صبح هایی که به محض خروج هلیا از گهواره اولی سریع جای هلیا را توی گهواره می گیرد و زیر پتوی هلیا می خوابه .
دخترک نازم ، نفس مامان خوشحالم که به جای حسادت به هلیا و اذیت کردنش یاد گرفتی که به کسانی که دوستشان داری بها بدهی و در قبال آنها احساس مسئولیت می نمایی
فدای دختر باهوش و با مسئولیتم .