الیساجونمالیساجونم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
هلیا عسلمهلیا عسلم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

فرشته ها

فارغ التحصیلی الیسا جونم

بله. بالاخره فرشته زیبای من 6 سال را تمام کرد و از مهد کودکی که از 15 ماهگی را اونجا گذرونده فارغ التحصیل شد  و باید 3 ماه دیگه وارد مدرسه بشه با کلی تلاش و کوشش تونستم اسمش را توی مدرسه شاهد  ،که دقیقا توی خیابان روبرویی دانشگاه  است ، بنویسم و بالاخره هفته گذشته موفق شدم. الیسای عزیزم  از اینکه قراره بره کلاس اول خیلی خوشحاله  وفکر می کنه که رفتن به کلاس اول به معنای بزرگ شدن  و انجام دادن هر کاری هست که  خودش صلاح بدونه . عزیزکم فکر می کنه حالا که بزرگ شده هلیا باید ازش حرف شنوی داشته باشه. البته من هم قصد ندارم اونو از این رویای شیرین بیرون بیارم . با یه لذتی می گوید که وقتی مدرسه رفت می تونه هر ش...
4 تير 1396

سال 96

سال 96 شروع شد و برای من که جذابیتی نداشت. اما به شما ها خوش گذشت یه سفر کوتاه 5 روزه رفتیم شمال پیش خانواده بابایی و بعدش هم خونه خودمون بودیم که البته تقریبا هر روز می رفتیم پارک یا شهر بازی . امسال برای اولین بار در تمام دوران اشتغالم در تعطیلات نوروز سر کا ر نرفتم . نه شیفت بودم و نه سر کار خودم  از این بابت خوشحالم .اما خوب بعد از تعطبلات با یه عالمه کار مثل نوشتن برنامه عملیاتی و دو تا ماموریت حسابی  از خجالتم در اومدند . سال 95 بدترین سال در تمام 37 سال زندگیم بود و فکر نمی کنم دیگه هیچ سالی هم به بدی این سال توی زندگیم تکرار بشه که اگر هم تکرار بشه دیگه برام مهم نیست . خیلی گلایه دارم . البته از خدا نه بندهاش ...
20 فروردين 1396

یه عالم بی خبری

بعد از یه غیبت طولانی می خواهم اینجا مطلبی بگذارم توی این مدت کوهی از مشکلات روی سرم آوار شده بود و متاسفانه ختم به خیر هم نشد و بدترین اتفاق های ممکنه واسمون پیش اومد که نمی خواهم اینجا چیزی ازش بنویسم فقط چند تا عکس از این مدت می گذارم موزه تاریخ طبیعی شیراز   تولد ترنم دوست الیسا جشن روز یلدا در مهد کودک  که با هزار دردسر و سپردن به کلی دوست و آشنا واسشون لباس محلی استان فارس را پیدا کردم   ...
6 دی 1395

تولد 3 سالگی هلیا عسل

تولد 3 سالگی هلیا  عسل خیلی کوچولو و بی سر و صدا برگزار شد چرا که مامان بزرگم حدود 20 روزه که فوت شده است اما به جاش تو تعطیلات عید فطر رفتیم شمال  پیش خانواده بابایی     و سفر شمال با قطار باغ بابا بزرگ فریدون کنار خانه عمه معصومه مهسا جون دختر عمه معصومه   ...
23 تير 1395

خلاقیت فرشته ها

     در پی نوشت مطلب قبلی مبنی بر اطلاعات عمومی هلیا خانم که در طی بازی با حیوانات وحشی و اهلی اطلاعات بکر و زیبایی را کشف کرده بود فرشته های من  برای چیدمان حیوانات هم خلاقیت هایی را از خودشون نشان دادند.و من مرده اون میمون هستم که مثلا بالای یک درخت نشسته . اون پازل ها هم مثلا درخت های جنگل هستند.   ...
16 خرداد 1395

اطلاعات عمومی هلیا عسل

    مدتی است که دخترانم به بازی با حیوانات علاقه مند شده اند. حیوانات اسباب بازی که دارند را می چینند روی کانتر آشپزخانه و هر کدام به ترتیب یکی از حیوانات را بر می دارند و شروع می کنند به توضیح دادن راجع به آن حیوان.اینکه جزء حیوانات اهلی است یا وحشی؟ کجا زندگی می کنند؟ و چه غذایی را می خورد. هلیا دیشب  اطلاعاتی که تازه از محبوبه جون-مربی مهد کودک اش_ راجع به حیوانات یاد گرفته بود را با الیسا به اشتراک می گذاشتد و گفت: پرنده ها از چوب های کوچولو استفاده می کنند تا بااونها کالسکه (لانه) درست کنند.الیسا که خیلی تعجب کرده بود گفت پرنده ها که کالسکه ندارند و هلیا با اعتماد به نفس بالایی گفت بعضی از پرنده ها با چوب ک...
7 ارديبهشت 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته ها می باشد