الیساجونمالیساجونم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
هلیا عسلمهلیا عسلم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

فرشته ها

تو را من چشم در راهم

امسال برای دیدن بهار و نوروز بیشتر از سال های قبل بی تاب هستم . کرختی زمستان - اگر چه اینجا عموما زمستان وحشتناک و بی نهایت سرد معنی نداره - روتین شدن زندگی 9 ماهه اخیرم برای من که عاشق کار و فعالیت اجتماعی هستم ، خستگی روزهای بزرگ کردن و پروراندن فرشته هام - که خودش جزء لذت بخش ترین و زیبا ترین و ماندگارترین خاطرات تمام زندگیم خواهد بود -و خستگی خونه تکونی -که امسال به معنی واقعی کلمه خونده را تکوندم و کلی تمیزش کردم از ترس اینکه دیگه سال اینده مشغله کارمندی و خانه داری و فرزند پروری بهم توانی این چنینی نده- و دلایل دیگه ای که شاید خود آگاه ذهنم هم ازشون بی خبر باشه باعث شده تا این روز های آخری بد جوری بی تاب ورود پر سر و صدای بها...
26 اسفند 1392

خدای بزرگ تو را شکر

     خدا را شکر خدا را شکر میکنم که تمام شب صدای خر خر همسرم را می شنوم ، این یعنی او زنده و سالم است خدا را شکر میکنم که مالیات می پردازم ،این یعنی که شغل و درآمدی دارم .  خدا را شکر میکنم که لباس هایم کمی برایم تنگ شده است ، این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم. خدا را شکر میکنم که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم ، این یعنی خانه ای برای زندگی کردن دارم.   خدا را شکر میکنم که در مکانی دور جای پارک پیدا کردم، این یعنی که توان راه رفتن دارم. خدا را شکر میکنم که هر روزصبح زود باید از خواب بیدار شوم،  این یعنی من هنوز زنده ام...
20 اسفند 1392

خدا رو شکر

                                                          خدایا شکرت به خاطر اینکه نزدیک به ١٥ ماه تونستم وظایف مادریم را انجام بدهم. خدایا ازت ممنونم که عسل بانوی من تونست این ١٥ ماه را با سلامتی طی کنه. خدایا یادت می یاد که وقتی باردار بودم چقدر به درگاهت برای داشتن یک بچه سالم دعا می کردم. اونقدر توی مریض هام بچه های مظلوم و بیمار را دیده بودم که تصور اینکه من ...
20 اسفند 1392

ارتباط با خورشید و ستاره ها

چند وقتیه که الیسای من با خورشید و ستاره ها پیوندی شیرین بسته که خودش فقط از مزایا و منفعت این دوستی باخبره  وقتی اسم دوستاش را ازش بپرسی حتما خورشید و ستاره  ( نه ماه )را هم قاطی دوستاش نام می بره. از وقتی که به مهد برگشته هر روز صبح با یک شگفتی  وصف ناپذیری بیدار میشه و می پره توی اتاق مامان و با صدای بلند  طوری که حتما هلیا خانومی هم  بیدار بشه می گوید " مامان بلند شو خورشید  اومده تو اسمون دیگه باید بلند بشویم  ........... و خبر نداره از حداقل 10 مرتبه بیدار شدن مامان در طول شب برای شیر دادن و چک کردن پتو و صحیح بودن گردن هلیا و.....  و خبر نداره از آرزوی حداقل  20 ساله من برای...
24 بهمن 1392

روز برفی الیسا

یه چند روزی شیراز هم برف اومدو الیسا که دومین برف و به قول خودش "  ورف "  زندگیش را تجربه می کرد کلی ذوق زده بود  اما من و هلیا بدجوری سرما خورده بودیم و برف را فقط از پشت پنجره نظاره گر بودیم ...
17 دی 1392

نیم سالگی هلیا عسل

نیم سال از میلادت گذشت  عسلم این ماه آخر برایت تجربه جدیدی بود . سعی کردم که به شیر خشک خوردن عادت کنی تا هم برای زمانی که من باید برگردم سرکار مشکلی نداشته باشی و هم من نیمه شب ها یه نفسی بکشم اما با نتیجه (35-0) بعد از 35 روز تلاش شکست خوردم و این وسط 5 تاسر شیشه و دو مدل شیر خشک هدر شد که فدای سرت یه دو هفته ای هم میشه که حریره بادام و فرنی بهت دادم  اگر چه با میل نمی خوری اما در کل راضی ام و دیگه در این مورد کوتاه نمی ایم  از وزن گیریت هم راضی هستم اگر چه در کل هر ماه از وزن الیسا کمتر بودی اما در کل روی نمودار  رشد رضایت بخشه اما قدت  از الیسا جونم بلندتر هست البته در حد 2 تا 3 سانتی متر بعد از...
15 دی 1392

کتاب مورد علاقه الیسا

این پست را به این خاطر می نویسم که به وبلاگ روانشناسی بازیها معرفی کنیم الیسا جون در کنار تمام کتاب های خوبی که داره یه کتاب خیلی دوست داشتنی داره که بابایی سال قبل یعنی وقتی الیسا 2 ساله بود واسش خریده و تا الان هنوز هم کاربرد داره و اصلا تکراری نشده این کتاب اگر چه برای کودکان 0 تا 3 ساله نوشته شده است اما به نظر من تا زمانی که بچه خواندن را  یاد می گیرند برای بچه ها کاربرد دارد و بدلیل قطور بودن تعداد صفحات برای مدت زمان طولانی می توان با بچه ها سرگرم بود و بسیاری از مفاهیم را به آنان آموزش داد مفاهیم مهم و کاربردی که همه بچه ها در سالیان طولانی آن ها را فرا می گیرند مثلا آشنایی با  میوه ها. سبزیجات.حیوانات. شکل...
6 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته ها می باشد