الیساجونمالیساجونم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
هلیا عسلمهلیا عسلم، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

فرشته ها

هلیا جونم 24 ماهه شد

خدا را هزار مرتبه شکر که من امسال زنده هستم و  دو سالگی  فرشته ام  را دیدم روز ی که  به دنیا آمده بود  آرزو می کردم که هلیا زود یک ساله شود و در یک سالگی آرزو داشتم که زود دو ساله شود  و  الان تنها آرزویم در رابطه با او این است که زود زودی سه ساله شود  تا من بتوانم دقایقی را برای خودم وقت بگذارم این مشکل نداشتن هیچ وقت و فرصتی  برای خودم برایم بد جوری عقده شده و چنان  پرداختن  به نیازها و علایق خودم برام حسرت شده که می ترسم تا بزرگ شدن بچه هام زنده نباشم تا مثل سابق  دقایقی در روز را به  برای خودم بگذرانم و بد جوری به خواهر و زن داداشم حسودی ام می شود وقتی توی مهمانی ها د...
13 تير 1394

الگوی زندگی الیسای من

الیسای من مدتهاست که در مهد کودک راجع به زندگی ، خانواده ، شروع تشکیل خانواده و.... بحث هایی را در کلاس با مربی و دوستانش داره و مدتهاست که هر وقت به خانه بر می گردد راجع به این موضوع که آیا وقتی بزرگ شد باید از پیش منو بابایی برود ؟دیگه نمی تواند هلیا را ببیند؟  چرا آدم ها که بزرگ می شوند ازدواج میکنند و.... سوال هایی را می پرسد که من سعی می کنم تا آنجا که می توانم به سوال هایش در جد درک و فهم خودش جواب دهم و در همه صحبت هایم تاکید دارم که اگر ازدواج نکند تا همیشه می تواند پیش من و بابایی زندگی کند و از ما جدا نشود   "  که چقدر من آرزو دارم دخترهایم اصلا ازدواج نکنند و همیشه مجرد بمانند "  امروز در مسیر ب...
25 خرداد 1394

موزه حیات وحش

چند وقت پیش از طرف مهد کودک الیسا را به موزه حیات وحش بردند و این اولین تجربه اردو از طرف مهد کودک برای الیسا بود  مکالمه من و الیسا  در راه بازگشت از مهد کودک برایم خیلی زیبا و دلنشین بود - الیسا خانوم امروز رفتید موزه ؟خوش گذشت ؟ تعریف کن من وهلیا هم بدونیم اونجا چی بود و چه کار ها کردید - کاری نکردیم فقط   ویوون ها  " حیوان ها  " را نگاه کردیم و بعد هم میوه خوردیم و اومدیم - موزه چه جوری بود  . حیوان ها بودند؟ - اره همه ویوون ها ایستاده بودند - حیوان ها خشک بودند؟ - نه خشک نبودند .. خیس هم نبودند . اما ایستاده بودند - یعنی چی  ایست...
27 ارديبهشت 1394

22 ماهگی هلیا عسل و غیبت 15 روزه

هلیا عسلم 12 اردیبهشت 22 ماهگی را تمام کرد و جهت  اتمام شیر و شیرخوارگی به مدت 10 روز به خانه مامان جون سفر کرده  که البته بعید می دانم که توی این مدت 10 روز بتواند شیر خوردن را فراموش کند چرا که دختر سخت کوش و با پشتکار من قبلا نشون داد که در این زمینه اصلا کوتاه نمی اید. در شهریور ماه که اون عمل جراحی  وحشتناک پیش آمدو به خاطر استفاده زیاد انتی بیوتیک شیرم خشک و  قطع شد  هلیا همچنان به مک زدن سینه مامان ادامه داد و من هم که خیلی از بابت خشک شدن شیرم ناراحت بودم اجازه می دادم که هلیا به همین مک زدن های   الکی دل خوش باشه که حدود 2 ماه بعد از اون عمل جراحی متوجه شدم که هلیا درست مثل سابق از سینه هام  ...
15 ارديبهشت 1394

فیل

دردانه خلاق و سخن پرور خانه ما دیروز موقعی که دارم آشپزی می کنم می پرسه مامان چرا شیر سلطان جنگل هست؟  با اینکه مطمئن نیستم  منظورم را متوجه شود برایش توضیح می دهم چون شیر بزرگ و قوی هست . خیلی سریع می دود  و همه حیوانات هم ازش می ترسند و همه چی تحت سلطه اش هست الیسای من می گوید اما من بیشتر دوست داشتم  فیل سلطان جنگل باشه. منم می پرسم چرا فیل؟ می گوید : چون فیل که از شیر بزرگ تره. فیل ها مهربان هستند تازه با بچه هاشون هم بازی می کنند اونم آب بازی .  تازه غذاشون هم موز هست و حیوان های دیگه را هم نمی خورند در حالی که غرق بوسه اش می کنم با خودم فکر می کنم دخترم نمی داند سلطان بودن با مهربا...
18 فروردين 1394

شرح کاملی از هلیا عسل 18 ماهه

عسل بانوی 18 ماهه خانه ما خیلی توانمند تر از  یک کودک 18 ماه است .  اگر چه من اصلا این توانمندیها و استقلال را دوست ندارم اما نمی دانم چرا هلیا این همه برای بزرگ شدن عجله دارد  شاید نمی داند که همه ادم بزرگ ها حسرت بچگی هاشون را می خورند و چقدر دلشون میخواهد که دوباره برگردند به دوران خوش بچگی .   عسل من از 3 ماهگی که سینه خیز رفت و هر چقدر بالشت دور برش گذاشتم که  سینه خیز نرود نشد که نشد از 10 ماهگی با تعادل عالی راه می رفت و من هر چه سعی کردم در روروک نگهش داره که اینقدر زود راه نرود نشد که نشد . از 15 ماهگی خودش غذا می خوره و موقع غذا خوردن  90% غذاش را می ریزد و من و مربی های مهد هر چقدر سعی کردیم که ...
9 دی 1393

فرهنگ سازی خانواده

در مدت زمانی که کشور ما با مشکل  کاهش جمعیت روبرو شده  تمام مسئولین کشور تمامی هم و غم  خود را روی این مسئله گذاشته و الحق و النصاف  هم خوب موفق شدند  تا رشد جمعیت را افزایش بدهند (این افزایش کمی نرخ رشد جمعیت را دوست عزیزم که کارشناس بهداشت خانواده است با تکیه بر امار های رسمی ذکر کرده ) و همین مسئله نشان می دهد که  کشور ما هم اگر بخواهند خوب می توانند در زمینه فرهنگ سازی اقدام کنند و اگر ما در زمینه های آموزش، بهداشت ، حقوق شهروندی و.... نتوانسته ایم به درستی فرهنگ سازی کنیم  به این دلیل است که همت عالی در این زمینه  وجود نداشته است این ها را نوشتم که بگویم در جهت فرهنگ سازی اهمیت خانواد...
17 آذر 1393

تولد آسمونی الیسای عزیزم

الیسای عزیزم زیباترین ترانه هستی من . شب میلاذت برایم ارمغان زیبایی ها و خوبی هاست . جایی خواندم که تولد هر انسان لبخندی از وجود خداست و برای من تو زیباترین لبخند باشکوه خداوندی فرشته دوست داشتنی  من تولدت بهانه ای شد تا این فصل برگ ریز هزار رنگ  را بیشتر دوست داشته باشیم  زیرا فصل خوشحالی و برکت خداوند سالروز تولد توست . الیسای عزیزم دختر محجوب و مهربان و دوست داشتنی من 4 سال از میلادت گذشت و از امروز 5 ساله خواهی شد .خانوم و مهربان و با محبت امسال برایت جشنی نگرفتیم اما شب تولدت رفتیم شهر بازی خلیج فارس که بهت خیلی خوش گذشت و البته به ما ...
7 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فرشته ها می باشد