کجاست مادر کجاست گهواره من
دلم تنگه برای گریه کردن کجاست مادر کجاست گهواره من همون گهواره ای که خاطرم نیست همون امنیت حقیقی و راست همون جایی که شاهزاده قصه همیشه دختر فقیرو می خواست همون شهری که قد خود من بود از این دنیا ولی خیلی بزرگتر نه ترس سایه بود نه وحشت باد نه من گم می شدم نه یه کبوتر سال های سال این شعر را شنیده بودم اما فقط آهنگ موزون این شعر برایم جذابیت داشت واقعا تا وقتی مادر نشدم و کودکم را در گهواره نخوابانده بودم و شب تا صبح مکررا برای شیر دادن و آرام کردن دخترکانم از خواب بیدار نشده بودند معنای این شعر زیبا را درک نکرده بودم ...